کجا خفتەای ای بلند آفتاب
برون آی و بر فرق گردون بتاب
به یک گوشه از گیتی آرام توست
همه گیتی آکنده از نام توست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش
به تن خون افسرده آید به جوش
ز شهنامه گیتی پر آوازه است
جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتی جهان کردەام چون بهشت
ازین پیش تخم سخن کس نکِشت
ز جا خیز و بنگر کزان تخم پاک
چه گُلها دمیدەست بر طرف خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد
نخندیده بر شاخ، بادش بَرَد
نه جور خزان دیده گلزار تو
نه بر دست گلچین شده خار تو
بزرگان پیشینەی بینشان
ز تو زنده شد نام دیرینشان
تو در جام جمشید کردی شراب
تو بر تخت طاووس بستی عقاب
اگر کاوه زآهن یکی توده بود
جهاناش به سوهان خود سوده بود
تو آب ابد دادی آن نام را
زدودی از او زنگ ایّام را
تهَمتَن نمک خوارِ خوان تو بود
به هر هفت خوان میهمان تو بود
چو کِلکِ تو راهِ گذارش گرفت
سر راه بر تیر آرش گرفت
تویی دودمان سخن را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر
فرخنده باد یادروزِ پایان سرایش کاخِ بلندِ نظم پارسی 《شاهنامه ی ورجاوند》
(شعر از حسین مسرور)
《خوانش مهرداد پارسه 》
درود بر شما و سپاس از پستتون.
به صفحه دوستان شاهنامه خوش آمدین :)
شهیره