به خواهش《 شاهنامه 》 را دستمایه ی 《هرمنوتیک و هرمنوتیک کاری》 خود نکنید !!
Updated: Mar 31, 2022
به خواهش 《 شاهنامه 》 را دستمایه ی
《هرمنوتیک بازی و هرمنوتیک کاری》
خود نکنید !!
پیش از هر چیزی می بایست این را بگویم که من هیچگاه اهل داوری و نبوده و نیستم ؛ چه برسد به داوری شتابزده و یا پیش داوری!
و آنچه میخواهم بگویم به عنوان یکی از علاقمندان به شاهنامه و نیز دغدغه داران پاسداری از این گنجینه ی بی مانند میگویم.
ارجمندانی که با شاهنامه همنشین بوده اند و روند خواندن و روی آوردن پارسی زبانان به شاهنامه را پیگیری کرده باشند میدانند که در دهه های نه چندان دور (و نیز تا پیش از فراگیر شدن (اینترنت و تلگرام و واتس آپ و کلاب هاوس و..) شمار کسانی که میتوانستند شاهنامه بخوانند و نیز شمار کسانی که سالانه بر آنها افزوده میشد به اندازه ای کم بود که در کمتر محفلی درباره ی شاهنامه صحبت میشد و شاهنامه جزو دورافتاده ترین و غریب ترین کتابها بود ؛
با فراهم شدن این امکانات روز به روز بر شمار علاقمندان به شاهنامه افزوده شده و میشود و بی تردید این رویداد یکی از خجسته ترین پیشامدهای چند سال و از معدود مایه های دلشادی ما است .
اما همزمان با این رویداد فرخنده ؛ گروهی (هر چند در ابتدا اندک شمار و خزنده) اما این روزها پرشمار تر و بی پروا تر ؛ مبحثی را به میان آورده اند با نام دهان پر کن 《هرمنوتیک》 ؛ آن هم هرمنوتیک در شاهنامه!!!
برای ارجمندانی که پیشتر با چنین گروهی برخورد نداشته اند میگویم :
این گروه از آن همه رج( بیت) و داستان و روایت زیبا و آموزنده و پندمند که در شاهنامه هست ؛ یک رج را دستمایه ی پیشه ی خود نهاده اند و با برداشت و دریافتی نادرست و سست پایه ؛ بازار خود را راه اندازی کرده اند و در این راستا از شاهنامه دریافت ها و گزارشهایی بیرون میدهند که نه تنها با روح شاهنامه سازگاری ندارد ؛ بلکه در آینده ای نه چندان دور سبب پیدایش فرقه های!! تازه ای میشود که هر آن از خود شاهنامه ای دیگرگون در می آورند .
اگرچه بنده به هیچ روی باور ندارم که همه ی کسانی که در این دسته هستند این گروه دشمنان شاهنامه اند؛ باری کیست نداند که دوست نادان بسی زیانبارتر و بدتر از دشمن دانا است!! .
و اما آن رج که اینان را بر آن داشته تا بازار تازه ای به هم بزنند این است :
ز گفتار ویران نگردد جهان
بگوی آنچه رایت بود در نهان!!
و برای آنکه نگرانی بنده بر خوانندگان گرانمایه روشن تر شود ؛ بخشی از بنیادهای فکری این گروه را به صورت خلاصه می نویسم :
1- علوم تجربی، در پی بازگفت (تبیینExplanation) طبیعت ؛
و علوم انسانی، خواهان دریافت
(فهم Undrestsnding) رازهای نهفته در رویدادها و کنشهای آدمی است
2. «روش» رسیدن به حقیقت، در علوم انسانی به اندازه علوم تجربی رسا و بسنده نیست و چه بسا «بازدارنده» هم هست!
«روش» ، تحمیل باورها و پندارهای بنیادگذار روش بر کرانۀ گسترده اندیشۀ جویندۀ حقیقت است!
بر این بنیاد، رسیدن به حقیقت در دریافت استوره و متن شاهنامه (حتّا در تصحیح متن!!) علاوه بر دانش و روش، نیازمند (کشف و شهود) نیز هست!!!!
3- برای دریافت و واکاوی متنهای کهن (همچون شاهنامه که آفرینش آن به هزاران سال پیش و روزگارانِ از یادرفته بازمیگردد!) و برای گشودن رازهای استورهها باید پندار را از همان راهی گذراند که استوره خود گذشته و پرورده شده است!!!!
در این راه، افزون بر شناخت ویژگیهای زمان، نیازمند (کشفوشهود) و (تأویل) هستیم!
4. به گفته دیلتای، «متن در همان زمانی که ساخته شده (فهم) میشود»!
این اندریافتِ فهم متن در همان زمان ساخته شدن را (تأویل) مینامیم که زمینه اصلی رویکرد (هرمنوتیکی) به دریافت و گزارش استورهها است!
5. هرمنوتیک کلاسیک، چیره شدن بر شکاف زمانی و (مکانی) را شدنی میداند!
پر کردن شکاف بر دوش (مفسر) متن است که ناگزیر است زندگی (پدیدآورنده متن/مردم هزاران سال پیش) را بشناسد و 《با آنان هماحساس شود!》!!
با این روش ، نه تنها دریافت متن به همان برداشتی که مردمان هزاران سال پیش داشته اند را ممکن میکند ،
که «فهم متن حتی! بهتر از خود مردمان هزاران سال پیش » هم شدنی است!
این رویکرد با یاری دانش روز در گزارش زندآگاهانه شاهنامه، شکاف زمانی هزاران ساله را پر و بسا چیزهایی از متن شاهنامه به دست میدهد که میتوان پنداشت که شاید (نیاکان و فردوسی) خود درنیافته بودند!
6- هرمنوتیک فلسفی دانش نیست! فلسفه است! هرمنوتیک فلسفی خویشکاری خود را ورای هرمنوتیک کلاسیک میداند و در پی راهکار و رویکرد برای دریافت و گزارش متن نیست! در این شاخۀ زندآگاهی، سازوکارهای (فهم) متن بررسی و روشن می شود!
این که امروزه در فضای شاهنامه پژوهی نگرشها که الگووارههای ذهنی گوناگونی به گفتمان گذاشته میشود! سرشت اندیشه و پژوهش است! هرمنوتیک فلسفی دارندگان الگوواره ها را از پافشاری بر برداشت خویش بر حذر میدارد و سبب میشود که به برداشتها و اندیشههای مخالف با برداشتها و اندیشههای خودش به چشم حقارت نگاه نکند! و به همه ارج بگذارد !
باورمند هرمنوتیک فلسفی همیشه چنین میاندیشد که:
«من نیز همچون دیگران گرفتار پیشبرداشتها و پیشانگارههای خویشم»!!
پس:
«می تواند حق با من نباشد!»
**
باری چند کلمه حرف حساب با دوستان هرمنوتیکی:
۱. به راستی چگونه ممکن است کسی در قرن ۲۱ خودش را بگذارد جای گیومرت و هوشنگ و تهمورت و جمشید یا فریدون و .... !! و بگوید من حس و حال او را درک کردم و برداشت و تفسیرم از این بیت این است . و انتظار داشته باشد دیگران هم او را و تفسیرش باور کنند
حتا اگر گمان کنیم که رشد مغزی آنان به اندازه ی مردم امروزه بوده باشد ؛ مگر نه این است که دنیای آنان ؛ طرز تفکر آنان ؛ نگرانی ها و اولویت های آنان ؛ و هزاران مسئله از این دست به کلی با امروزه تفاوت داشته !؟
مگر نه این است که در زمانه ی آنها رویدادها و پیشامدها و چیزهای تاثیرگذار بزرگ و کوچک کم نبوده است که میتوانسته تصمیم گیری آنان و نوع نگرش آنان را ویژه ی آن زمانه کند ؛
حال دانشمند هرمنوتیک کار! چگونه میتواند خودس را به جای استوره ای همانند تهمورت بگذارد و همزمان همه ی آن شرایط را در ذهن خود به تصویر بکشد و آنگاه دید که ( فلان گفته ی شاهنامه ؛ درست نیست و یا برافزوده است چرا که من از راه هرمنوتیک خلاف آنرا دریافت کرده ام !!
۲. به طور کلی کشف و شهود (هرمنوتیک) ؛ به دانش تخصصی و دانسته های عمومی ؛ تجربیات ؛ توان رویاپردازی ؛ توان شخص در بیان دریافت هایش ؛ روحیات ؛ باور ها ؛ حال و هوای شخص در زمان کشف و شهود و ... و ..... بستگی دارد و این توان ها در آدم ها متفاوت است ؛ پس از یک موضوع ویژه میتوان به اندازه ی شمار هرمنوتیک کارها دریافت پیدا کرد و در آن هنگام چه بلبشویی به پا خواهد بود بر سر اینکه من هرمنوتیک تر!! هستم !
برای نمونه اگر یک آدمی که تعادل روحی مناسبی ندارد . هرمنوتیک بکند!! و از خودش کشف و شهودهایی بکند که منجر به این شود که فردوسی در فلان بخش دروغ گفته و من روایت درست را کشفیدم! چه باید کرد؟
و اصولا چگونه میشود اطمینان پیدا کرد که سرانجام این هرمنوتیک کاری به چنین جاهای باریکی و شگفت انگیزی راه پیدا نمی کند؟؟!!
۳. با این شیوه که میگویند می بایست برای نوشته های من و شما هم میشود هرمنوتیک را به کار برد ؛ چطور است ابتدا در باره ی نوشته های زمانه ی خودمان چند تا هرمنوتیک ارائه بدهید و راستی آزمایی کنیم!!؟
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!!
۴. اگر کسی پیدا شد و از راه همین هرمنوتیک مدعی شد که نوشته ها و دریافت های یک هرمنوتیک کار دیگر ؛ و یا (زبانم لال ) بخشی از شاهنامه واگویه های یک ادم روانپریش است تکلیف چیست؟
۵. اصولا آنچه این دوستان با نام هرمنوتیک نیکنند هیچ پایه ی دانشی ندارد و تنها با به کار بردن چند گفته ی دانشی ؛ نتیجه ای غیر دانشی گرفته اند و بر پایه ی همان نتیجه ی غیر دانشی دنیایی از گفته های پراکنده را پیش می کشند
۶. و له راستی بسیار برایم جای شگفتی و پرسش است که چرا همزمان با گسترش شاهنامه خوانی و خیزش پارسی زبانان برای آموختن شاهنامه به ناگاه اینان یادشان افتاده که چیزی به نام هرمنوتیک هست و تنها تاریخ ایران و شاهنامه را هدف قرار داده اند ؟ چرا پیش از این چنین کاری نکرده اند و چرا در باره ی دیگر نوشته ها و آثار انیرانی ها چنین کاری نمیکنند !!
تا کنون کشف و شهود در باره ی کدام منظومه حماسی ؛ رمان ؛ و یا نوشته دیگر به کار برده شده آن و سودمندی آن روشن شده؟؟!!
۷. تردیدی نیست که این دوستان با واژه ی دهان پر کنی همانند هرمنوتیک ؛ راهی باز میکنند تا هر کسی بسته به میل خودش هر چه دلش میخواهد در باره ی شاهنامه بگویند و تا میتوانند در آن تشکیک ایجاد کنند و به مرور کم کم آنرا بی اعتبار کنند .
اگر چه ؛ همانگونه که پیشتر نیز نوشتم ؛ باور ندارم که همه ی اینان دشمنان شاهنانه هستند اما به راستی باور دارم که اینان دوستان دانایی برای فردوسی و شاهنامه نیستند
و این هرمنوتیک را در باره ی هر کتاب و نوشته و موضوع دیگری نیز بکار برده شود ؛ سرانجامی جز پراکنده شدن مشتی حرف بی پایه و سست شدن باورها به آن نوشته ؛ دستاورد دیگری ندارد!
۸. در مرامنامه ی گروه هرمنوتیک بازان آمده است که :
《اینکه امروزه در فضای شاهنامه پژوهی نه تنها نگرش ها؛ که الگوواره های ذهنی گوناگونی به گفتمان گذاشته میشود ؛ سرشت اندیشه و پژوهش است 》.
در حالیکه ؛ آنچه ما تاکنون در باره ی پژوهش در شاهنامه دیده ایم و خوانده ایم ، پژوهش هایی است که مبناهای علمی مشخص و قابل اعتمادی دارند و هیچکس تا کنون نوشته و کتابی که مبنی بر کشف و شهود های شخصی و هرمنوتیک کاری باشد به بازار نیامده تا پژوهندگان و دانایان در باره ی آن به گفتگو بنشینند و درستی و یا نادرستی آن را به بحث بگذارند.
البته شاهنامه دارای تصویرپردازی های زیبا و شگفت انگیزی هست و چنانچه کسی به درستی آنرا بخواند میتواند (آنچه در شاهنامه نوشته شده) است را در ذهن خود به تصویر بکشد
اما اینکه این تصویرپردازی زیبا را دستمایه ی آن قرار بدهیم که خودمان را در نقش کارگردان بگذاریم و هر چه دلمان خواست را با نام و عنوان《 کشف و شهود 》به آن بیافزاییم و یا طی کشف و شهودی شخصی بخشی از شاهنامه را نادرست بدانیم و خودمان به درست کردن آن بپردازیم !! ؛ کاری است نادرست ؛ ناپسند و تنها نتیجه اش تخریب شاهنامه .
۹ . این گروه میگویند که : شیوه ی کار هرمنوتیک کار (هرمنوتیک باز!) اینگونه است که خودش را در فضای آن زمان قرار میدهد و بسان کسی که در زمان سفر کرده باشد ؛ محیط ؛ اشیاء؛ رویدادها و ... را به هملن سان که بوده در ذهن خود به تصویر می کشد !!
و سپس دو کار انجام میدهد ؛ یکی رفتار و رویدادهایی که در شاهنامه به شرح آنها پرداخته شده را می بیند
و دوم ؛ 《هرجا که در شاهنامه هم به آن پرداخته نشده ؛ برایش داستانی میسازد و روایتی شکل میدهد》
و نیز در مرامنامه خود نوشته اند که 《 میتواند حق با من نباشد 》
تنها در مرامنامه است و من شخصا دیده ام وقتی اینان دریافتها و داستانهای بی پایه ی خود را در گروه نواموزان گزارش میکنند آنگونه بر آن پافشاری میکنند که در کمتر جایی دیده ام !!
همچنین در باره ی بخش دوم نیز ؛ من نگارنده بارها دیده ام که اینان گفته های شاهنامه و رویدادی که در شاهنامه گفته شده است را نادرست دانسته و آنرا دروغ گویی میدانند و و خود آنگونه که دیده اند!! روایت را تغییر میدهند !
در پایان به عنوان یک دوستدار و دغدغه مند شاهنامه ؛ به خوانندگان ارجمند میگویم که :
این کشف و شهود هر چه هست نمی تواند به سود شاهنامه و گسترش آن باشد چرا که سرانجام اینان به اندازه ای تشکیک در آن بوجود می آورد و به اندازه ای روایت های من درآوردی در جامعه و درمیان نوآموزان و کسانی که از شاهنامه سر در نمی آوردند رواج میدهند که ان را در میان عامه بی اعتبار میکنند (بویژه که این استادهای کشف و شهود در تالارهای تخصصی شاهنامه و یا در بین کسانی که به راستی شاهنامه را به خوبی خوانده اند و پژوهیده اند ؛
حرفهایشان را بزنند و محک بخورند بلکه تنها در میان نو آموز ها داستانسرایی میکنند ) !! و تا این دم که بنده این نوشته را مینویسم و به خاطر دخالتها و جنجالهایی که همین گروه برپا کرده اند ؛ دو تالار از تالارهای شاهنامه خوانی که در کار آموزش روخوانی و روانخوانی شاهنامه به نواموزها بوده اند ؛ را به تعطیلی کشانده اند .
**
تا کنون آرزو میکردیم که میهنمان از گزند دروغ و دشمن و خشکسالی رهایی یابد .
اینک یک بند دیگر را نیز به این آرزوی بجا بیافزائیم ؛ و آرزو کنیم که :
《شاهنامه از دستبرد هرمنوتیک بازان! و هرمنوتیک کاران!》 در امان باشد
و البته تنها آرزو کردن کافی نیست
و هرکدام از ما ؛ می بایست امانتداران و پاسبانانی شایسته برای نگهداری و به دور داشتن شاهنامه از شر هرمنوتیک و هرمنوتیک بازان باشیم .
**
و البته باز هم آنچه در این باره نوشتم صدیک از چیزی است که می بایست نوشت ..
و اگر عمری بود در این باره بیشتر خواهم نوشت .
مهرداد پارسه
فروردین ماه سال ۱۴۰۱ خورشیدی
مانا باشید و به روزگار
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹